دردونه ی قشنگ خونه ی مادردونه ی قشنگ خونه ی ما، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

✿ــــ✿

دردونه عزيز من ....

دختر يكى يدونه ام .... نازدونه ام .... گلدونه ام .... يك ماه بيشتر باقى نمونده تا تو از تنهايى دربياى ...  تا يك ماه ديگر تو يكى يدونه اين خونه اى دختركم ..... بعد از اينكه خواهرت بياد من دو تا عزيز دردونه دارم دو تا نازدونه دارم ... دو تا گلدونه دارم .... تو الان روز شمارى مى كنى براى اومدن خواهرت اميدوارم بعدش پشيمون نشى از اينكه خواهر دار شدى.... اميدوارم هيچ وقت آرزو نكنى كه تنها باشى و خواهرت نباشه اين سى روز را بگذران به اميد خدا خواهرت به سلامتى مياد ... ان شاالله الحمدلله ٩ آبان ٩٤
9 آبان 1394

گل خوشبوى شش ساله ....

عزيز دل مادر ..... امروز كه دوباره آمد .... براى ششمين بار .... تو را شش ساله كرد دختركم ظهر روز چهارم آبان بود كه تو آمدى جانِ مادر ... و شدى عزيزترينم ، شدى بند بند وجودم تو را اى بهترينم عاشقانه دوست دارم امروز تو دختركى شاد و پرتكاپويي دختركى شش ساله با آرزوهاى بزرگ!  فقط ٣٥ روز مانده به آمدن خواهركت ..... الاها .... دخترانم را بندگانى شكرگزار درگاهت ودر صراط مستقيم خودت قرار بده ... دوشنبه ٤ آبان ٩٤ ، ١٢ ماه محرم
4 آبان 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ✿ــــ✿ می باشد